سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 14
کل بازدیدها: 68683



my dear
جمعه 92 خرداد 10 :: 12:21 عصر ::  نویسنده : مهرناز جوووووووووووووووووون       

اصـــــلا به روی خـــودم هـــــم نمے آورم که نیـــستی
هـــــر روز صبـــــح
شـــماره ات را مےگـــیرم
زنـــــی می گوید: دســتگــاه مشـــترک …
حرفــــش را قــطــع مےکنم
صدایـــت چرا انقـــدر عـــوض شـــده عزیـــزم؟
خوبی؟ ســــرما که نخورده ای؟
مے دانی دلـــم چقـــدر بـــرایـــت تنـــگ شـــده است؟
چنـــد ثانیــه ای ســـکوت مے کنم
من هـم خـــوبم
مزاحــمت نمے شوم
اصـــلا به روی خـــودم هـــم نمے آورم کـه نیــســتی !




موضوع مطلب :


جمعه 92 خرداد 10 :: 12:18 عصر ::  نویسنده : مهرناز جوووووووووووووووووون       

یه وقتایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر...

همین که دستت رو آروم بگیره.....


یه فشار کوچیک بده.....


این یعنی من هستم تا آخرش.....


همین کافیه....!




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 خرداد 9 :: 5:54 عصر ::  نویسنده : مهرناز جوووووووووووووووووون       

دانشمندان شهر حیف نون اینا کشق کردند

“انسان هایی که بیشتر عمر می کنند دیرتر می میرند” !

 

••••••••••••••

 

خر کردن چیست ؟

ایجاد اعتماد به نفس کاذب در فرد ، برای انجام کاری احمقانه !

 

•••••••••••••••••••••••••

 

ضرب المثل جدید

“نه خوردیم نون گندم ، نه دیدیم دست مردم” !

 

••••••••••••••

 

دیروز به مردِ عشق گفتی : مرده !

حالا چه شده که او دلت را برده ؟

از کله من هوش و ذکاوت رفته ؟

یا اینکه به کله تو چیزی خورده ؟!

 

•••••••••••••••••••••••••••

 

بس که صدا نزدی اسمم را

“جانم” ی که برایت کنار گذاشته بودم ، گندید !

 

•••••••••••••

 

توجه : امتحانات از آنچه در برنامه امتحانی می بینید به شما نزدیکترند !

 

••••••••••••••••••••••••••

 

در سه حالت میتونی برای “دیگران” مهم باشی :

1?خوشگل باشی

2?پولدار یا مشهور باشی

3?بمیری !

 

••••••••••••••

 

حیف نون می ره عیادت مادرزنش. می پرسه “بهتری؟”

مادرزنش می گه: “تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد می کنه…”

حیف نون می گه: “انشاالله اون هم قطع می شه!”

 

•••••••••••••••••••••••••

 

یادم آید روز دیرین

خوب وشیرین

اول ترم

وقت بسیار درس اندک …

حال اینک روز آخر

روز تلخ امتحانات

آخر ترم

وقت اندک

درس بسیار ، درس بسیار ، درس بسیار !

 

••••••••••••

 

توی رستوران، لیوان رو بر عکس گذاشته بودند روی میز

حیف نون می ره می نشینه سر میز، می گه:

“این چه لیوانیه که سر نداره؟!”

بر عکسش می کنه، می گه:

“چه جالب! ته هم نداره!”

 

•••••••••••••••••••••••••

 

غضنفر میره رستوران میگه : جوجه دارین ؟

گارسون : آره

میگه : دونش بدین نمیره !

 

••••••••••••••

 

حیف نون می ره هتل

صبح روز اول می ره توی رستوران هتل صبحانه بخوره

می بینه روی تابلو نوشته: “از ساعت 7 الی 11 صبحانه…

از ساعت 11 الی 5 ناهار و از ساعت 5 الی 11 شب شام سرو می شود…”

پیش خودش می گه: پس من کی وقت کنم برم شهر رو ببینم؟

 

•••••••••••••••••••••••••

 

سه دزد بزدزد رفتن بزدزدی یه دزد بزدزد دو بز دزدید

دو دزد بزدزد یه بز دزدیدن، یه دزد بزدزدبه دو دزد بزدزد گفت من

که یه دزدبزم دوبز دزدیدم اونوقت دو دزدبزدزد یه بزدزدیدین؟!

 

•••••••••••••

 

به حیف نون میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده‌ای؟

میگه نه بابا، خوبم، می‌خواستم تو اوج خداحافظی کنم !

 

•••••••••••••••••••••••••••

 

میگن : تنبلی مادر همه عادت ‌های بد ماست !

ولی خب به ‌هرحال مادره و احترامش واجبه !

 

••••••••••••••

 

با سلام خدمت عمو زنجیر باف

یه گله ازت داشتم، شما که زحمت کشیدی و زنجیر منو بافتی

آخه مرض داشتی اونو پشت کوه انداختی !؟

 

•••••••••••••••••••••••

 

سلام ، ببخشید این موقع شب اس ام اس دادم

یه سئوال مهم برام پیش آمده:

چرا اگه به کسی بگن جوجویِ من

پیشی من

موشی و ازین کلمه ها طرف خوشش میاد

امّا اگه بگن حیووون عصبی میشه…؟!

مگه جفتشـون یکی نیسـتن !؟

 

•••••••••••••

 

جوک طولانی !

پیرمردی مشکل شنوایی داشته و هیچ صدایی رو نمی تونسته بشنوه.

بعد از چند سال بالاخره با یک دارویی خوب می شه.

دو سه هفته می گذره و می ره پیش دکترش که بگه گوشش حالا می شنوه.

دکتر خیلی خوشحال می شه و می گه:

خانواده شما هم باید ظاهرا خیلی خوشحال باشن که شنوایی تون رو بدست آوردید.

پیرمرد می گه: نه، من هنوز بهشون چیزی نگفته ام!

هر شب می شینم و به حرف هاشون گوش می کنم…

فقط تنها اتفاقی که افتاده اینه که

توی این مدت تا حالا چند بار وصیت نامه ام رو عوض کرده ام!

 




موضوع مطلب :


پنج شنبه 92 خرداد 9 :: 5:48 عصر ::  نویسنده : مهرناز جوووووووووووووووووون       

خونمون مهمون اومد
وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نود بود
وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،
اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه
نگرانم کم کم محو بشه ! :|
.
.
.
آن چیست که چشم دارد ولی نمیبیند ؟
پا دارد ولی حرکت نمیکند ؟
بال دارد ولی پرواز نمیکند ؟
نوک دارد ولی غذا نمیخورد ؟
پرنده ی مرده‏ !!‏‏ :D
.
.
.
یه بار ما یه دونه هندونه خوردیم،
در حدی که کم مونده بود پوستش سوراخ شه !
فرداش رفتگر محلمون در زد و گفت:
اگه دیگه با این پوست هندونه کاری ندارین من ببرمش :|
.
.
.
به لقمان گفتند با چی میای اینترنت ؟
گفت : با بی ادبان ! :D
.
.
.
غودا چیست؟
کلمه ای که بروسلی وقتی میگفت زورش 3 برابر میشد :D
.
.
.
ثابت شده !
دور از دسترسها همیشه میتابند ، مثل ستاره ، ماه
در دسترسها لامپی بیش نیستند !
تو هم که لامپ دستشویی همش !
.
.
.
این حقه مسلم هر پسریه که،
عکسای 13 تا 18 سالگیشو بسوزونه ! :D
.
.
.
دختری از مردی پرسید :
چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم
در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟
مرد جواب داد:
به من بگو چرا زندگی میکنیم
در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟
هیچی دیگه
دختره هم زد تو دهنش
گفت سوال منو با سوال جواب نده  ! :|
.
.
.
شازده کوچولو به روباه گفت : بیااااااااا
روباه اومد و گفت : ها چی میگی ؟
شازده کوچولو گفت : دوری کنیم از هـــــــــــم ! :D




موضوع مطلب :


<   1   2