منوی اصلی آرشیو وبلاگ پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 70225
|
my dear
یکشنبه 89 مرداد 31 :: 5:53 عصر :: نویسنده : مهرناز جوووووووووووووووووون
تصور کن که در یک بیابان دور و خشک و بی اب و علف و بی پایان خسته و کرسنه و تشنه در حال رفتن هستی پس از 5 ساعت پیاده روی ناگهان ساختمان مجللی روبروی شما ظاهر میشودساختمانی که جلوی روی شما ظاهر شدهیک قصر <\/h1>
یک هتل <\/h1>
شما از چه راهی وارد ان بنا میشویدپنجره <\/h1>
بالکن <\/h1>
ناگهان صدای در میاید در را باز میکنید شخصی پشت ان در است او کیست؟به گشتن ادامه میدهید پلکانی را میبینید پلکان مستقیم است یا مارپیچ؟از ان بالا میروید و تعداد پله ها را میشماریدچند پله بود ؟ <\/h1>
میوه ای را که انتخاب میکنید شما را به یاد چه شخصی میاندازد ؟ <\/h1>
قسمت کرم خورده را میبرید و قسمت سالم ان را میخورید <\/h1>
اگر کرم خورده باشد تمامش را دور میاندازید <\/h1>
|
||